تحلیل کوتاه سوپرجام فرانتس بکن باوئر


شروع قدرتمند فینال سوپرجام فرانتس بکنباوئر قهرمان بوندسلیگا را با برتری زودهنگام روبرو کرد. اگرچه اشتوتگارت به سرعت به بازی برگشت و چند موقعیت ایجاد کرد، اما آنها نتوانستند از آن استفاده کنند. در ادامه بازی، جریان بازی بین دو رقیب تغییر کرد. با اینحال، در نهایت این بایرن مونیخ بود که پیروز میدان شد. یک هفته قبل از اولین مسابقه بوندسلیگا هواداران فوتبال آلمان شاهد یک رویارویی جذاب بین برندگان جام حذفی آلمان و قهرمان لیگ داخلی بودند. اگرچه اهداف هر دو تیم در طول فصل متفاوت است، اما هیچ راه بهتری برای شروع فصل وجود ندارد جز کسب یک جام در همان مسابقه اول. بنابراین، هر دو مربی به خوبی آماده بودند و قویترین ترکیب موجود خود را به میدان فرستادند. در همین حال، بازیکنان، همانطور که با جدیتشان نشان داده شد، برای فینال کاملا آماده بودند.
از دیدگاه تاکتیکی، وینسنت کمپانی و سباستین هوینس نسبت به فصل گذشته تغییر چندانی نداند. در عوض، هدف همچنان بهبود پایههای تاکتیکی موجود و در عین حال افزودن لایههای بیشتری از پویایی و ظرافت بود.
این مسابقه نشاندهنده توانایی تیمها در نبرد نزدیکشان بود. با اینحال، این باواریاییها بودند که در اوایل مسابقه برتری پیدا کردند.
بهرهگیری از پرس بالای اشتوتگارت از طریق حمله مستقیم و هوشمندانه
سطح شدت بازی هر دو تیم در ابتدای مسابقه بسیار چشمگیر بود. اشتیاق برای قرار گرفتن در موقعیت تهاجمی و تبدیل شدن به تیمی که بازی را کنترل میکند، مشهود بود. اشتوتگارت و بایرن از بالا پرس میکردند و مستقیم حمله میکردند. با اینحال، این قهرمان بوندسلیگا بود که در دقایق ابتدایی موقعیتهای بیشتری ایجاد کرد.
همانطور که در طول فصل 25-2024 دیدیم، کمپانی یک ساختار 2-4-4 با مالکیت توپ ایجاد کرده است که در آن هر دو مدافع کناری در ابتدا حداقل عرض را در نیمفضا دارند و دائما از وینگرها پشتیبانی میکنند. شنبه شب نیز تفاوتی نداشت، اما با کمی تغییر در هدف آنها. آنها در فشار آوردن به جلو تهاجمیتر بودند و اینکار را در اوایل بازی انجام دادند، زمانیکه اشتوتگارت از بالا پرس میکرد و تقریبا نفر به نفر بازی میکرد. با داشتن مدافعان کناری جلو، به بایرن اجازه میداد سه مزیت داشته باشد:
اولا این کار یک هافبک حریف را عقب نگه میداشت - به هافبکها و مدافعان عمقی بایرن اجازه میداد تا در فازهای عمیقتر زمان بیشتری روی توپ داشته باشند.
ثانیا با فشار آوردن به جلو، آنها یک مسیر پاس ساده برای بازیکن کناری باز میکردند که در مقابل مدافع کناری حریف تنها میشد.
در نهایت، دویدن رو به جلوی دیرهنگام آنها به بازیکنان بایرن این امکان را میداد که پشت خط دفاعی بالای اشتوتگارت بازی کنند.
اولین حرکت از این دست در دقیقه 4 و پس از آن رخ داد که ضربه بلند فابیان بردلو توسط یوناتان تاه دفع شد. چند پاس بعد، و در حالیکه اشتوتگارت به صورت نفر به نفر پرس میکرد، یوزوآ کیمیش با تعویض توپ، سرژ گنبری را صاحب توپ کرد، در حالیکه کنراد لایمر شروع به حرکت رو به جلو کرد. گنابری با یک پاس اول، لایمر را پیدا کرد. این مدافع راست اتریشی پیش تاخته سانتر را به تیر 2 دروازه فرستاد که یوشا واگنومان توپ را قطع و دفع کرد. با اینحال، توپ سرگردان به لئون گورتسکا رسید و والی او برای لحظهای بردلو را نگران کرد.
شرح: دقیقه 4 خط دفاعی بالای اشتوتگارت با یک حمله سریع و مستقیم توسط بایرن مورد استفاده قرار گرفت.
کمتر از پنج دقیقه بعد، بازی دیگری انجام شد که در آن بایرن حرکات بیشتری را آغاز کرد تا اشتوتگارت را در دفاع از بالا دچار مشکل کند. این بار، یوسیپ استانیشیچ بود که در نیمفضای چپ پیشروی کرد و به هری کین اجازه داد تا به عقب بیاید و از قدرت پاسهای بلند خود استفاده کند. در همین حال، در جناح راست، مایکل اولیسه و گنبری جای خود را عوض کردند و اولیسه به خط کناری نزدیکتر شد. او پاس کین را دریافت کرد و سپس با توپ حرکت کرد و حرکت برشی (روبنی) و شوت پای چپ مخصوص خود را اجرا کرد.
شرح: دقیقه 9 حرکات متقابل بایرن و تغییر موقعیتها (که با فلشهای سیاه نشان داده شده) ساختار دفاعی اشتوتگارت را دستکاری کرد تا یک موقعیت دیگر از یک حرکت مستقیم ایجاد شود
بازپس گیری حیاتی توپی که منجر به گل اول بایرن شد.
تحت هدایت هوینس اشتوتگارت روش منحصر بفردی برای بازیسازی از ضربات دروازه ایجاد کرده است. آنها یک ساختار باریک تشکیل میدهند که میتوان آن را به عنوان یک سیستم 2-2-2-4 توصیف کرد که در آن سه خط اول در مناطق مرکزی و نیمفضا باقی میمانند. شایان ذکر است که خط حمله در سراسر زمین پخش میشود و دو بازیکن حداکثر عرض را در اختیار دارند در حالی که دو بازیکن دیگر بیشتر در مرکز هستند.
این ساختار به اشتوتگارت این امکان را میدهد که با پاسهای کوتاه و بلند - بسته به هدفی که در تلاش برای دستیابی به آن هستند، که آن هم به نقاط قوت و ضعف حریف بستگی دارد - بازیسازی کند. اگر هوینس بخواهد بتدریج بازیسازی کند، هدف معمولا انتقال توپ از طریق پاسهای کوتاه به فضای خالی است. دریافتکنندگان میتوانند با رسیدن به این منطقه، توپ را جمع کنند. علاوه بر این، از آنجاییکه آنها ایستا نیستند و از ابتدا موقعیت خاصی را حفظ میکنند، این حرکت را پویاتر میکند.
شرح: سیستم بازیسازی 2-2-2-4 اشتوتگارت در بازی مقابل بایرن مونیخ
در موارد دیگر، همانطور که آنها دائما در نیمه اول فینال انجام میدادند، اشتوتگارت با مهاجم قدبلند، نیک ولتماده بازی هوایی انجام داد تا با تماس یا ضربه زدن به توپ سرگردان، مالکیت توپ را به دست آورد.
کمی تعجبآور بود که چرا اشتوتگارت زیاد از حملات کوتاه استفاده نکرد. شاید به دلیل پرس بالای نفر به نفر بایرن باشد. با این حال، وقتی فصل گذشته در ورزشگاه ام ها پی آرنا با آنها روبرو شدند، تیم هوینس در این مرحله شجاعتر بود و توانست با پاسهای پیچیده و حرکات سریع، از پرس بایرن عبور کند. اما این هدف در فینال کاملا از بین رفت.
در تئوری، هنوز هم مزایایی در بازی هوایی وجود دارد و اگرچه خطر از دست دادن توپ از طریق حمله کوتاه کاهش مییابد، اما خطر دیگری نیز در بازی هوایی وجود دارد. اگر اشتوتگارت نتواند توپ اول یا توپهای از دست رفته را بدست آورد، ممکن است با یک ضدحمله فوری از بایرن مواجه شود. با توجه به اینکه فولبکها جلو آمده اند، حتی اگر بسرعت کافی ضدحمله انجام شود، ممکن است موقعیتی پیش بیاید که دو مدافع میانی با فضای زیادی برای حمله تنها بمانند. این اتفاقی است که در دقیقه 18 منجر به گل اول کین شد.
بردلو توپ را از یولیان شابو دریافت کرد و سپس آنرا بلند برای ولتماده فرستاد، که توپ را دریافت کرد و سعی کرد آن را کنترل کند. با اینحال، به دلیل ساختار بازی که در آن هم تیمیهایش و به تبع آن حریفان فشرده بودند، اولیسه توانست بلافاصله مالکیت توپ را عوض کند.
پس از این بازپس گیری توپ، یک پاس سریع به گورتسکا داده شد که اولیسه را برای ارسال یک پاس عمقی برای کین آماده کرد. اگرچه آن پاس قطع شد، اما این بازیکن انگلیسی در ریباند با یک ضربه پایانی کمی خشن اما چشمگیر، گل زد.
شرح: دقیقه 18 گل کین از روی یک بازپس گیری توپ در میانه میدان و بدنبال آن یک توالی پاسکاری سریع بایرنیها به ثمر رسید.
توانایی اشتوتگارت در ایجاد موقعیت از طریق پاسهای کوتاه پس از عقب افتادن بهبود یافت. به ویژه در دقیقه 22 زمانیکه آنها توپ را به زیبایی از عقب به جلو حرکت دادند و بایرن را به جلو کشیدند، یک بازی عالی انجام شد.
علاوه بر این، آنها شروع به تثبیت موقعیت کردند و تهدیدآمیزتر شدند. حتی از ضربات بلند دروازه، اشتوتگارت کم کم هماهنگی خود را پیدا کرد. یک دقیقه پس از توالی پاسکاری فوق، بردلو موفق شد جیمی لولینگ را پشت خط دفاعی بایرن پیدا کند و منجر به شوتی شد، هرچند یک تلاش آرام، که توسط مانوئل نویر مهار شد. کمی بعد، ولتماده از فاصله نزدیک فرصتی داشت که دوباره توسط نویر دفع شد.
در زمان باقیمانده از نیمه اول، حرکت به هر دو سمت کشیده شد. اشتوتگارت و بایرن به حمله مستقیم و پرس نفر به نفر بدون هیچ تغییر تاکتیکی اولیه از سوی هیچیک از مربیان، ادامه دادند و این بازی بسیار رقابتی بود.
شرح: پاس بلند بردلو منجر به شوت لولینگ شد که کمی بعد فرصت طلایی ولتماده را بهمراه داشت
هوینس شکل بازیسازی اشتوتگارت را تغییر میدهد
پانزده دقیقه ابتدایی نیمه دوم هیچ موقعیت مسلمی برای هر دو تیم ایجاد نکرد. تا دقیقه 62 مسابقه طول کشید تا یک موقعیت بزرگ دیگر بدست آید: بایرن وقتی اشتوتگارت سعی کرد با پاسهای کوتاه بازیسازی کند، توپ را به گردش درآورد که منجر به شوت کین به سمت دروازه شد.
با اینحال یک نکته جالب وجود داشت - هوینس شکل بازیسازی اشتوتگارت را به ساختار استانداردتر 4-2-4 تغییر داد. فولبکها در موقعیتهای بالا و نزدیک به خط کناری قرار نگرفتند، بلکه کمی عقبتر و بسیار نزدیک به خط کناری بودند. این تغییر ممکن است واکنش به گلی باشد که دریافت کردند، زمانیکه شلوغ کردن فضاهای مرکزی در حین پیشروی به این معنی بود که بایرن راحتتر میتوانست ضدحملات خطرناکی انجام دهد.
شرح: هوینس در نیمه دوم سیستم بازیازی را از 2-2-2-4 به 4-2-4 استاندارد تغییر داد
ضربه ویران کننده
با وجود اینکه اشتوتگارت پس از عقب افتادن، پا به پای بایرن پیش رفت، اما نتوانست گل تساوی را به ثمر برساند. اگرچه چند بازیکن به گل نزدیک شدند، نویر مدام آنها را دفع میکرد. بدتر از همه، در دقیقه 76 وقتی لولینگ بدلیل مصدومیت زمین خورد و در کنار زمین تحت درمان بود، بایرن در مقابل اشتوتگارت 10 نفره به گل رسید.
این حرکت بوضوح نشان داد که بایرن از این موقعیت به خوبی استفاده کرده است، زیرا آنها دائما سعی میکردند در هنگام پیشروی در زمین، بازیکن آزادشده ناشی از 10 نفره شدن حریف، را به بازی بگیرند تا در زمین پیشروی کند. با توجه به اینکه اشتوتگارت در آن مسابقه پرس بالای نفر به نفر را اجرا میکرد، در آن مدت کوتاه که یک نفر کمتر داشتند، بازیکنان نتوانستند خود را با شرایط وفق دهند.
پس از اینکه استانیشیچ توپ را از اولیسه گرفت، قبل از رسیدن به کین که بین خطوط بود تا توپ را جمع کند و آنرا به صورت مورب به گنبری بدهد، به جلو حرکت کرد. با توجه به اینکه بویی حرکت حمایتی را انجام میداد، ماکسیمیلیان میتلشتات مجبور شد موقعیتش را حفظ کند و عقب بماند - به گنبری زمان و فضا برای زدن سانتر داد. توپ کاملا هدفگیری شده و ارزنده ای برای خرید تابستانی، لوئیس دیاز ارسال شد که با ضربه سر، گلزنی کرد.
قبل از پایان بازی، بازیکنان اشتوتگارت خستهتر به نظر میرسیدند و بنابراین گاهی اوقات عقبنشینی میکردند. بایرن سعی کرد با گل سوم، فینال را قطعی کند، اما اشتوتگارت در چند دقیقه باقی مانده، بیشتر از این لغزش نکرد.
مردان هوینس در دقیقه پایانی پس از یک پرتاب بلند که توسط چما آندرس بسمت تیرک 2 زده شد و توسط لولینگ تبدیل به گل شد. یکی از گلها را جبران کردند. با اینحال، زمان کافی برای زدن گل تساوی وجود نداشت.
شرح: دقیقه 77 بایرن مونیخ با وجود فشار اشتوتگارت بازی را در دست گرفت زیرا لولینگ در کنار زمین تحت مداوا قرار داشت که منجر به گل شد.
نکات کلیدی
فینال جذاب سوپرجام با قهرمانی تیم محبوب به پایان رسید. با توجه به اهداف بلندپروازانهتر در این فصل، کمپانی از تقویت روحیه زودهنگام تیمش استقبال میکند، چرا که آنها اولین جام خود را به دست آوردند و امیدواریم که این اتفاق برای هواداران، جامهای زیادی را به ارمغان بیاورد.
اگرچه هوینس ممکنست وقتی با تامل در مورد بخشهای اولیه مسابقه که اشتوتگارت از دست داد، ناامید شود، اما با مرور کل بازی، به عملکرد آنها افتخار خواهد کرد. آنها شجاعت خود را برای بازگشت به بازی و پیشروی گام به گام در برابر یکی از بهترین تیمهای اروپا نشان دادند. اگر لولینگ موقتا از بازی محروم نمیشد، میتوانست واقعیت این باشد که اشتوتگارت قبل از تساوی، نتیجه 1-0 را حفظ کند. اما این واقعیت فوتبال است، زیرا بخت همیشه با آنها یار نیست. با وجود این، برای هواداران، فینال رقابتی جام، طعمی لذیذ پیش از فصل جذاب دیگری از فوتبال آلمان بود.